او کارهای هنری خود را از 14 سالگی آغاز کرد و نخستین جایی که به محل نمایش آثارش تبدیل شد، تیشرتها و اسکیتهای همسن و سالهایش بود. او بعد از پایان دوران دبیرستان تحصیلات خود را در هنر ادامه داد و در رشته تصویرسازی از مدرسه طراحی رودآیلند فارغالتحصیل شد. فیری از همان دوران دانشجویی که همزمان بود با اوج فعالیت هنرمندان خیابانی در آمریکا و کشورهای غربی، علاقه خود را به سوژههای سیاسی و اجتماعی نشان داد و متناسب با حوادث گوناگون، آثار خیابانی مختلفی خلق کرد. به تازگی و با افزایش شهرت او پس از خلق یکی از معروفترین پوسترهای باراک اوباما، موزهداران نیز به آثار این هنرمند علاقهمند شدند و نمایشگاهی از آثارش برپا کردند.
این روزها وقتی هنرمندی در دنیای هنر به شهرت میرسد، مانند گذشته در یکی دو کشور یا کشورهای صاحب پیشینه هنری، به چهرهای شناخته شده تبدیل نمیشود. این افراد را در هر گوشه از دنیا میشناسند و حتی در کشورهایی که بویی از هنر پیشرو دنیا نبردهاند نیز به شهرت میرسند. اما شهرت «شپرد فیری» در کشورهای جهان سوم و گوشه و کنار دنیا فقط به خاطر شهرتی که در دنیای هنر غرب بههمزده، نیست. او با استفاده از نمادهای بسیار مشخص و واضحی از کشورهای جهان سوم، آثارش را برای این افراد هم قابل فهم و جذاب کرده است.
در آثار او میتوان نشانههایی از هنر قدیمی چین، نقشونگارهای اسلامی، هنر متعهد جریانهای چپگرا و مدرنیزم آمریکایی هنرمندان 40 سال پیش را در کنار هم دید و جالب این است که تمام این نشانهها در آثاری گرافیکی و یا به شکل پوستر به نمایش درمیآیند؛ آثاری که فیری در آنها با استفاده از کلمات سعی میکند بار معنایی کارهایش را در مخالفت با جنگ، امید به دنیای بهتر و تلاش برای رسیدن به صلح افزایش دهد. البته در تمام این آثار میتوان لحنی دوپهلو را احساس کرد که انگار به همان اندازه که برای رسیدن به صلح تلاش میکند از دستیافتن به آن ناامید است.
از ابتدای بهار آنهایی که از خیابانهای نیویورک میگذرند با آثار فراوانی از شپرد فیری روبهرو میشوند اما این آثار مانند کارهای گذشته او نیستند که بهطور غیرقانونی و به شکل گرافیتی روی در و دیوار شهر کشیده شده باشند. 20سال پیش، وقتی او دانشجوی «مدرسه طراحی رود آیلند» بود، هنرمندان جوان به محض اینکه به نقطه سفیدی روی دیوار شهرها میرسیدند ردی از خود روی آن بهجا میگذاشتند. فیری همان زمان یکی از همین دانشجویان بیآرام و قرار بود که چند بار به جرم آلوده کردن نمای بصری شهر بازداشت شد.
حالا پشت پنجرههای گالری «ساکس» آثار او به شکل قانونی به نمایش گذاشته شدهاند. البته او در ماههای اخیر یک نمایش خیابانی بزرگ دیگر هم داشت که همزمان بود با انتخابات ریاستجمهوری آمریکا. شاید نقش این هنرمند در انتخاب باراک اوباما بهعنوان رئیس جمهور آمریکا بیش از بسیاری از سیاستمداران کارکشته این کشور باشد چون او با خلق پوستری از چهره اوباما که زیر آن نوشته بود «امید»، چهره تازهای به این مرد داد.
انگار این روزها بیشتر نگاهها به کارهای فیری دوخته شده چون نمایشگاه کارهای او در بوستون هم توجه خیلیها را بهخود جلب کرد. آن نمایشگاه به مروری بر آثار فیری اختصاص داشت و تقریبا مجموعه کاملی از آثار او را در یک جا به نمایش گذاشته بود که حتی طراحی جلد آلبومهای موسیقی نیز در آن به چشم میخورد. همین موضوع برای افرادی کهآشنایی چندانی با تنوع آثار این هنرمند نداشتند جذابیت خاصی داشت چون در میان کارهایش هم میشد پوستر چهره زنی مسلمان با روسری را دید و هم طراحی جلد آلبومی را برای گروه راک «لدزپلین».
اما آنهایی که پیگیر کارهای او بودند، میدانستند مردی که زمانی با زیباییشناسی آنارشیستی در خیابانها مشغول نقاشی بود، در دورهای با کارهای تجاری خود در عرصه تبلیغات نیز درخشید و در همان زمان مجموعههای سیاسی خود را نیز در گوشه و کنار جهان بهنمایش گذاشت.فیری به همان اندازهای که میتواند یک بیلبورد تاثیرگذار طراحی کند، روی صفحه لپتاپ هم آثاری به یادماندنی دارد. ابعاد و اندازه کارهای او در کیفیت آثارش تاثیر چندانی ندارد.
او در هر اندازهای میتواند کارهای ماندگاری از خود به جا بگذارد. برخی از منتقدان هنری، فیری را یک بازیافتکننده تصاویر میدانند چون او از چنان گستره وسیعی از جلوههای بصری استفاده میکند که در کار هیچ هنرمند دیگری به چشم نمیخورد. در کارهای این هنرمند میتوان درونمایه و ترکیببندیهای هنرمندان ساختارگرای روسی همچون الکساندر رودچنکو را دید که در کنار نمادهایی از پوسترهای تبلیغات سیاسی کمونیستهای چینی، رئالیسم سوسیالیستی آمریکایی، الگوهای هنر اسلامی و تمبرهای نئو کلاسیک قرار گرفته است. اما گستره نمودهای گرافیکی مختلف آثار این هنرمند به همین جا ختم نمیشود و میتوان آثار پاپ آرت اندی وارهول، ترکیب کلمات با بافتهای تصویری مختلف و غلبه رنگهای سیاه و قرمز را هم در آنها دید.
بخشی از آثار بسیار معروف و شناخته شده فیری، کارهایی است که در آنها زنها و بچههایی از کشورهای جهان سوم را با اسلحهای بر دوش نشان میدهد. در لوله اسلحه این فیگورهای انسانی گلهایی دیده میشود که فیری از آنها بهعنوان نشانهای از صلح استفاده کرده است. در این مجموعه از کارهای فیری، بافتهای پس زمینه با نقش و نگارهایی پوشیده شده است که بیشتر به الگوهای دگرگون شده کاشیکاریها یا نقش و نگارهای دستبافتهای کشورهایی با فرهنگ اسلامی شباهت دارد.
ضمن آنکه نوع پوشش زنها و حجاب آنها، تاکید بیشتر این هنرمند در مسلمان بودن سوژههایش را نشان میدهد که کاملا با رویدادهای سیاسی روز مطابقت دارد. در گوشهای از هر کدام از این تصاویر کلمه «صلح» نوشته شده است. نشان ساده صلح در این آثار به نمادی پرنقش و نگار تبدیل شده که هر چند الگوی اصلی همان نشان معروف را حفظ کرده اما در نگاه اول ممکن است آن را با نقش پارچههای قلمکاری اشتباه گرفت.
طراحی فیری از ستاره پنچپر نیز به همین شکل است و به این نماد جنبشهای چپگرا، شکل و شمایل جدیدی بخشیده است. استفاده از چنین الگوهایی برای بازآفرینی نمادها و نشانهای بصری رایج و معروف جهانی، بخش مهمی از آثار این هنرمند را تشکیل میدهد. همین ترکیب نمادها و الگوهای مختلف با هم موجب شده فیری به چهرهای شناخته شده در سراسر جهان تبدیل شود که صاحبان هر فرهنگی به راحتی میتوانند با آثارش ارتباط برقرار کنند. نماد معروف پیروزی که با دست نشان داده میشود هم در آثار فیری به شکلی جدید و با نقش و نگارهایی تازه بازآفرینی شده است.
این هنرمند بیشتر مواقع برای خلق آثار خود از کنار همچیدن تصاویر مختلف استفاده میکند و با این تکنیک، مانند کارهای تبلیغاتی ابتدا توجه مخاطب را کاملا بهخود جلب میکند اما بعد از آن به جای آنکه به تبلیغ تجاری یا سیاسی بپردازد، پیامهای خود را منتقل میکند. طراحی او روی دلار آمریکایی و تغییر کامل تصاویر و نمادهای آن، نمونهای از این دست آثار فیری است. دلار فیری در واقع اعتراضی به دنیای سرمایهداری است که همان چند کلمه نوشته شده روی آن، نشانگر این موضوع است. به غیراز کلمات، تصاویر نقش بسته روی اسکناس هم، همین حس ضدسرمایهداری را انتقال میدهد. برای مثل دستی که بر فراز کره زمین قرار گرفته و روی آن علامت دلار دیده میشود، یکی از همین نشانهها است.
نیویورک تایمز